سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 92
بازدید دیروز : 28
کل بازدید : 198357
کل یادداشتها ها : 121
خبر مایه


کبنانیوز؛ 

 احسان یوسفی-

اینکه بخواهیم  تجارب تلخ و رخداد های سوز ناک  سوم تیر و  حاکمیت اجرایی اصولگرایانه احمدی نژاد را به رشته قلم در آوریم کاری ساده است اما  تکرار آن چه که بر پیکره ایران، روح و روانی ایرانی گذشته است دردناک و سوز ناک است که به همین خاطر است  سعی بر آن دارم از گذشته پلی به سوی آینده ای درخشان بسازیم تا شاید  امیدها دو را به جوانه سبز بزنند و  ایران را  سرسبز کنند.
شرایطی که امروزه در آن به سر می‌بریم پیش از آنکه در جستجوی علت ها و معلول های آن باشیم یقینا شایسته این ملت و این مردم نیست! مردمی که روزی صاحب عزت و شان در منطقه و حتی جهان بودند اما دگر روز به خاطر  سلسه رفتارهای غیرمنطقی و کنجکاوی های بی مورد اینک مورد اتهامات بیشماریست که حتی اجازه دفاع از خود را نیز ندارد که  اینک بعد از 8 سال مدیریت اصولگرایانه تاریخ بار دیگر تکرار شد و غزل خداحافظی یار دیروز و غریبه امروز مردی که اصولگرایی آمد و اصولگرایایی که همچنان میل به قدرت دارد را نمایش می دهد.


در این 8 سال و خصوصا  سال های گذشته اتفاقات خوشایند و ناخوشایند فراوانی رخ داد که نه قلم گاه تاب نوشتنش را دارد و نه این مقاله  حجم نوشتنش را در خود می بیند اما همین که به تاریخ و رخدادهای گذشته نگاه کنیم سراسر آنان خاطراتیست که گاه لبخند را برلبانت می نشاند و گاهی نیز اشک را مهمان ناخوانده چشمانت می دارد که برای تفسیرش باید عمری را به سکوت نشست و تو می مانی و اشک های که بر گونه های سرخ شده از سیلی روزگار، به شوق آرزو هستند یا که تکرار غم دیروز؟
آنچه که امروز نگارنده را مشتاق به قلم زدن می کند نه به صرف انتقاد از مدیریت اصولگریانه، چرا که ملت جواب عملکرد آقایان تند و تمامیت خواه  را در 24 خرداد دادند بلکه  پندآموزی از اقدامات آقایان است که به امید مرتفع کردن آنان هستیم تا همواره ملت و مردم همراه و پشتیبان هم باشند .
آنچه امروز ملت ما را از دیگر جوامع و ملت های این هستی  متمایز می کنند نه فقط گذشته ای پر افتخار و رشادت های قابل ستایش است بلکه اینان نیز محترم و ارجمندند اما در این زمان میل به سوی بهترین ها و حداکثری هاست که شایسته این ملت است، ملتی که همواره در بزنگاه های تاریخی با تمام رنج ها و سختی های که بر خورد دیده است اما هموراه با صبر و آگاهی یکی پس از دیگر مشکلات را پشت سر نهاد تا بار دیگر خورشید صبح امید را از پنجره نگاه میهنش ، ایران عزیز با آرامش و لبخندی بر لب تجربه کند.

حالا که دولت تدبیر امید با پشتوانه تفکر اصلاح طلبانه گام به عرصه سیاست و مهد ایران نهاده است باید بکوشد تا کرامت انسانی را ارج دهد و برای آن شان و احترام قاعل باشد، باید  انسانیت را تنها به خاطر انسان بودنش پاسداری کند و از هتک و حرمت این مقام آفرینش جلوگیری کند.
باید از حقوق ملت دفاع کند و حامی گردش آزاد اطلاعات باشد و حقوقی که گاه بنا به مصلحتی  نادیده گرفته شد و گردش اطلاعاتی که بنا به  تشخیص گروهی  سانسور شد، باید از محدودنگری خودداری شود. چرا که اطمینان داریم نظام ما قادر به پاسخگویی سوالات ملت خود می باشد  و نباید با اعمال خود سرانه و تنگ نظرانه این حق  متقابل را محدود یا مسدود کنیم و بدان جهت که مسولین حاضر بر اریکه قدرت دایره دیدشان  کوتاه و تفکرشان با نگاه ملت و جامعه زاویه دارد و هموراه در تقابل با ملت بوده اند را به پای نظام نوشت که موجبات کدورت ملت و حاکمیت را فراهیم کنند که اگر اینچنین باشد ، باید مسولین ناتوان از عرصه مدیریت خارج شوند تا آنان که شایسته اند بر مسند کارایند و روابط ملت و حاکمیت  را رونق دهند و یقینا حضور تاریخی ملت اصلاح طلب ایران در 24 خرداد 92 پاسخ روشن، واضح و هوشمندانه است که با آرای خود “نه” بزرگی به تفکر مسئولان و مدیران اجرایی که اینچنین اعمال نظر می کنند بوده است که باید به خواست ملت احترام و آن را پذیرفت.
اگرچه در گذشته نسبت به آزادی اندیشه نگاه های منفی و گاه تیز و برنده ای وجود داشته است اما باید آزادی اندیشه و بیان را پاس داشت برای آنان حرمت قاعل شد و بیان کنندگان آنان را  محترم شمرد و مدافع آزادی‌های مصرح در قانون اساسی باشیم ؛به طوری که هیچ استاد ، دانشجو و حتی هیچ یک از هم وطنان ما در باب آزادی بیان و اندیشه اش لکنت زبان نگیرد و فریاد اعتراض و انتقادش را با سکوت و بغض هضم نکند. باید به نظر مردم خود احترام بگذاریم و به جای پذیرفتن نقد منصفانه ملت ، آنان را  متهم به مقابله با نظام نکنیم، باید اجازه دهیم این ملت سخن های انتقادی خود که یقینا در جهت رشد و توسعه این کشور و این نظام است  را بیان کنند به طوری که لفظ آزدی بیان دیگر اینچنین معنا نشود که آزادی قبل از بیان هست اما آزادی پس از بیان نیست! باید این اعمال و رفتار و نگاها را عوض کنیم و برای همه حتی مخالفین خود نیز شرایط  گفتگو و نطق را محیا کنیم چرا که  سیمای حقیقی انقلاب ما آزادی اندیشه و بستری گسترده برای همه تفکرات بوده است.
در گذشته به حریم های زیادی  آسیب رسید و اعتمادهای زیادی خدشه دار شده است، اگرچه امروز با تمام گلایه های  به حقی که وجود دارد اینک زمان اتحاد ، آرامش و سعادت است اما باید حقوق شهروندی و حریم خصوصی افراد را مقدس بدانیم از آنان دفاع کنیم ؛ حتی برای کسانی که منتقد و شاید مخالف  ما نیز باشند بستر زندگی فراهم کنیم .چرا که آنان همانند ما ایرانی اند و به این نظام و کشور دل بسته و وفادارند که اگر در گذشته عده قلیلی  بر آنان رنج ها و هزینه های زیادی را تحمیل داشته اند دلجویی شود و مسببین آنان را شناسایی و به قانون بسپاریم تا صلح و دوستی بار دیگر در این مهد بین مرد و زن، پیرو جوان، مسئول و مردم رونق گیرد.
با تفکرات و اقدامات شتاب زده لطمات زیادی  به فرهنگ، هویت، اقتدار و عزت ایران و ایرانی وارد شد، آسیب های که اگر تعقل و تدبیر همراه با خردجمعی  و اعتدال را با خود به همراه می داشت امروز برای پا ک کردن لکه های  نابخردانه ای که به ایران عزیز برچسپ خورده است نیاز به دیپلماسی سخت و جان فرسایی نبود تا بار دیگر عزت و هویت این ملت بازسازی شود و به قله افتخار و اوج خویش باز گردد اما با تمام این سختی ها بار دیگر باید ملت متحد شوند و این کار سخت را ممکن کنند.
ملت بار دیگر باید در کنار مسئولین وفادار، محبوب و متخصص خود در صحنه بین المللی و داخلی حاضر شوند  تا با تنش‌زدایی و تعامل سازنده روابط شایسته تری با جهان برقرار کنیم تا فضا را برای توسعه سیاسی و اقتصادی  کشورمان مهیا کنیم تا زمینه احترام به مقام و شخصیت ایرانی در جهان تامین شود امروز زمان آن فردا رسیده است که پنجره گفتگوی  ایران را که مدتیست  قفل شده است را به روی ارتباط با جهانیان باز کنیم و نشان دهیم ما ملتی هستیم که با داشتن تمدن غنی و فرهنگی سرشار از محبت و مهربانی و دوستی خواستار همکاری ، صلح و ارتباط با جهانیانیم.
باید به مقوله اشتغال بیش از هر زمان دیگری توجه کنیم چرا که امروز فقرو بیکاری  بنیان خانواده های ما را نشانه رفته است به طوری که اگر  آمار طلاق و گرایش به فساد و اعتیاد و ناهنجاری های اجتماعی را مورد تحقیق و تفحص قرار دهیم  به واقعیت تلخ این  زاویه از نظام اجتماعی خود پی می بریم که وضعیت اگر بحرانی نباشد  هشدار دهند و خطرناک است. چرا که نمی توان با سفره خالی و عدم اشتغال جوانان آنان را به امید به زندگی تشویق نمود یا لبخند را بر لبانشان نشاند و یا  آنان را از فقر و فحشا نهی نمود و خواستار جامعه سالم و با نشاط باشیم.ما باید زمینه های فکری و آرامش روحی و ذهنی را ابتدا به خانواده های ایرانی منتقل کنیم تا این خانواده ها باشند که با ایجاد محیطی آرام و امن  حامی انتخاب های درست فرزندانی باشند که اگر کوچکترین توجهی به خواسته و نظرات زیبا و دلسوزانه آنان شود می توانند حماسه های عظیم تر از 24 خرداد 92 را رقم زنند.
باید از نگاه بالا به پایین به پسران و دختران جوان ایرانی خود داری کرد!
آنان را برده های خود نخوانیم آن را زیر دست خود و رعیت خویش نپنداریم ، آنان را ربات یا عروسک چوبی اعمال قدرت و ابزار  نردبان  ترقی خود نشماریم،آنان انسانند، نفس می کشند شور دارند شعور دارند هویت و شخصیت دارند، آنان احساس وعشق و مهربانی را میفهمند درک میکنند با آنان با زبان  مهربانی و احترام سخن بگوییم؛ از زبان چوب و سخت و زور دوری بجویم ؛ جوانان ما  احتیاج به توجه و  احترام  و منزلت دارند، کوچکشان ندانیم، نشماریم، دوستشان بداریم و به این جوانه های سبز اطمینان کنیم چرا که امروز عظیم ترین و قدرتمند ترین نیرو و سرمایه یک کشور نه سلاح هسته ای و موشک های بالاستیک بلکه نیروی جوان، با نشاط و فکوریست که در دامان میهن خود پرورانده است به حساب می آید و ما باید بیش از گذشته به این سرمایه های ناب توجه ویژه ای داشته باشیم.
به زنان و دختران فهیم، نجیب و ارزشمند کشورمان، قشری که همواره آزار دید سختی کشید اما مقاوت کرد و لب به اعترض نگشود توجه کنیم. ما بدون حضور این بانوان نمیتوانیم قدمی محکم در عرصه های ملی و بین المللی برداریم و حماسه ها بیافرینیم.به زنان و دختران خود اعتماد کنیم آنان بد نیستید، آنان خائن به کشور،  جاسوس، بد صیرت و بدکردار نیستند بلکه این نگاه های  آلوده و ذهن های بیماری عده ای از ماست که این انسان های ارزشمند را بیمار و بد می دانیم. این نگاه های  تفرقه افکانه را از کشور و دایره مدیریتی و تفکری دور سازیم و آنان را در ساخت کشورمان و ترمیم و توسعه  نظام اجتماعی و فرهنگ خانواده و جامعه دخیل کنیم چرا که اگر آنان را نادیده بگیرم دست کم  نیمی از عقلانیت جامعه خود را از دست داده ایم و خصوصا در ترویج فرهنگ اجتماعی سقوط خواهیم کرد و بدانیم دختران و زنان کشور ما تنها دل بسته و خواستار صدارت یکی از بانوان بر صندلی وزارت خانه ای نیستند بلکه آنها خواستار  حفظ شان و احترام جایگاه خود در نظام مدیریتی این کشورند که به همان  اندازه که به مرد ها توجه می شود باید به این قشر فعال و پویای جامعه نگاهی یکسان و برابری وجود داشته باشد تا همه از ظرفیت های موجود  عادلانه استفاده کنند.
به جامعه هنری به خانه سینمای بسته شده به هنرمندان دور شده از قاب تلویزیون  ارج دهیم ، آنان را در یابیم همان عزیزانی که مردم با دیدنشان به مردمی بودنشان  عشق می ورزند از وجودشان لبخند رضایت بر سیمایشان نقش می بندد  و به خاطر آنکه  همراه مردم ماندند  توسط عده ای مورد توهین واقع شدند توجه کنیم و آنها را برای ساختن سینمای مردمی دعوت کنیم که  وابسته به هیچ جریانی ضد مردمی و هنری نباشند! به هنرمندان خود بها دهیم آنان را دعوت کنیم تا ایران سیاست زده، هنری شود، شاداب شد تا  هنر را به تک تک خانه های ایرانی  هدیه دهند ، تا لبخند محبت را بر گوشه  خانه هایشان نقش ببند تا ذهن این ملت شاد شود. ملت ما بیش از هر زمان دیگری به لبخند همراه با آرامش و آسایش نیازمند است.
حال باید همه جوانه های سبز ارغوانی  بیاییند وباغ ایران عزیز را سبز و با طرافت کنند تا با کمک و همراهی همگان در جهت تحقق جامعه‌ای پر از امید و نشاط  و میل به سوی آسایش و امنیت و خوشبختی تلاش کنیم.
اما با این حال که تفکر اصولگرایی و سوم تیر با آرای بیشمار اصلاح طلبانه اعتدال گرایانه از قدرت  کنار می رود میتوان نگاهی سطحی اما همراه با خاطرات تلخ و شیرین انداخت تا برای اینده  بهتر میهنمان چاره ای اندیشید.
اگرچه با تمام اشک ها و بدن های کبود شده حاصل از آمد و شد ایشان دل رنجیم اما باز هم به حرمت و قداست واژه مقدس « انسانیت و دموکراسی» برای ایشان و هوادارانشان احترام قاعلیم ، اگر چه مورد احترام واقع نشدیم ، برایشان حق انتخاب و نظر قاعلیم ؛ اما چه شد  که از سخن محروم ماندیم!
همواره به کسی اجازه تهمت به آنان را نخواهیم داد ، گرچه  بزرگان ما مورد اتهام واقع شدند و جوانان بسیاری  به محکمه وجدان های به خواب رفتیشان  دعوت شدند،  اما ما اینگونه رفتار نخواهیم کرد اما اگر بر حسب قانونی اتهامی نیز وارد شد به آنان حق دفاع خواهیم داد نه آنکه در گذشته  اجازه دفاع کردن از خود را نداشتیم و حتی سیمایمان شطرنجی گشت!
برایمان یاد آور اشک،  اضطراب، دل واپسی، نا امیدی و شکستن همه مرز های انسانی و اخلاقی بودند و اما ما برایشان  هدیه دهندیه ” عشق ، صلح، آزادی، احترام و زنده باد مخالف من  هستیم”
سختی های زیادی را با جان و دل لمس کردیم اما هرگز به آنان توهین نخواهیم کرد، چرا که  آنان را هم وطن خود و هم تباران خویش می شناسیم و با آنکه نظری همانند  ما ندارند از حقوق قانونیشان  منعشان نمی کنیم و کمک می کنیم تا در سایسه سار امنیت و آرامش فعالیت و زندگی کنند.
اگرچه در گذشته به خاطر آنکه چون آنان نیندیشیدیم ، یا مطابق میل آنان انتخاب نکردیم از میدان حضور به اجبار خارج شدیم، اما ما برای تمام کسانی که همراه ما نبودند دست دوستی و مودت بلند می کنیم و برای آبادی این سامان دستشان را به گرمی می فشاریم.
چه قلم ها که به  جرم نقد شکست و چه برچسپ های که به ناحق چون ضدیت با انقلاب و نظام، همان نظامی که دوستان ما برایش عاشقانه جان دادند، جسمشان را در راه ایستادگیش وقف کردند و برای استواریش خون خود را نثارش کردند کسی را خودی و غیر خودی نمی نامیم و همه را فرزند انقلاب و نظام مقدسمان می شماریم.
چه درسها که تعطیل شدند  و چه کاغذ ها پاره گشت اما ما میخواهیم که دوباره قلم ها استوار شوند؛ برچسپ ها به ستاره موفقیت تبدیل شوند و درسها رونق گیرد و بذر آگاهی در میهنمان گسترش یابد که روزی در لا به لای سبزیجات مصرفیمان  روزنامه  ای را نپیچانند.
باید دوباره تلاش کنیم تا عشق و محبت و دوستی در ایران عزیزمان حاکم شود ، تا همه دل در گرو پیشرفت و سعادت کشورمان داشته باشند، تا دوباره وطن ، وطن شود.
نوشته ام را با جمله زیبای سید محمد خاتمی  معلم اخلاق ، انسانیت و مهربانی به پایان می رسانم که ایشان در مراسم جایزه اخلاق و نیایش که در برج میلاد برگزار شد و تا نزدیک سحر به طول انجامید، سخن خود را اینگونه آغاز کرد:«چند سال پیش همین جا، هنگام غروب آفتاب بود و گفتم هنگام غروب آفتاب است و من صبح را دوست دارم و الان نزدیک سحر است و باز هم صبح را دوست دارم.»






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ